از ابتدای سال تا کنون بارها شاهد وقوع قتل عمد زنان در نقاط مختلف کشور بودهایم. قتلهایی که همگی در یک مساله مشترک بودهاند، این زنان به نام ناموس از سوی اقوام درجه یک خود به قتل رسیدهاند. در تمام این قتلها آنچه پایمال میشود خون زنی است که به خاطر باد کردن رگ غیرت یکی از نزدیکان خود به قتل میرسد.
قتل سرگل حبیبی توسط دو برادر
ساعت ۳ بامداد ۹ آذر سرگل حبیبی ۳۱ ساله توسط دو برادر خود در بیابانهای اطراف سنندج با ضربات چاقو به قتل رسیده و دو فرزند او یتیم میشوند. ماجرای قتل این زن که ساکن یکی از مناطق حاشیهای و فقیرنشین سنندج بوده به این صورت بود که ساعاتی پیش از به قتل رسیدن یعنی ساعت ۱۱ شب سرگل همراه با مردی به نام «خ» بازداشت و راهی دادسرا میشوند.
برادران سرگل توسط همسر وی از ماجرا باخبر میشوند. قاضی کشیک حدود ۳ بامداد سرگل را آزاد میکند و برادرانش او را به بیابان میبرند و قتل فجیع سرگل همانجا اتفاق میافتد. درحال حاضر برادران سرگل، آقای «خ» و همسر سرگل در بازداشت به سر میبرند.
قتل نسرین عبدالله به جرم عاشقی
یک هفته بعد از قتل سرگل حبیبی در سنندج، نسرین عبدالله زاده ۴۳ ساله در سردشت به قتل میرسد. او حوالی ساعت ۸ شب شنبه ۱۷ آذرماه با شلیک ۳ گلوله جان خود را از دست میدهد.
اهالی محل تعریف کردهاند که در این ساعت برادر و برادرزاده نسرین در خانه وی رفته و او را دم درب منزلش به قتل میرسانند. برادر مقتول همه جا اعلام میکند که من گلولهها را شلیک کردهام. به هر حال این قتل با کمک هر دو عضو خانواده انجام میشود.
به گفته منابع محلی این زن که پیش از این از همسر خود طلاق گرفته و دو فرزند نوجوان دارد، مدتی بوده که با مردی آشنا شده و به گفته برخی قصد ازدواج با او را داشته اما بهانه قتل او گویا همین آشنایی و ارتباط بوده است. بعد از قتل نسرین نه مراسم سوگواری برای او برگزار میشود نه هنوز قاتلان دستگیر شدهاند.
باز هم زنکشی
تنها ۸ روز پس از قتل نسرین باز هم قتل زن دیگری به وقوع پیوسته و ساعت ۲۱ شب روز ۲۵ آذر آزاده مروتی ۲۱ ساله و از اهالی یکی از روستاهای شهرستان دهگلان از توابع کردستان به قتل میرسد این درحالی بود که مدت کوتاهی از آغاز زندگی مشترک وی میگذشت.
جسد او را درحالی پیدا میکنند که همسر ۲۶ ساله وی نیز با ضربات متعدد چاقو زخمی شده و در بازجوییهای اولیه به قتل همسر جوانش با انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف میکند.
وقوع چنین قتلهایی چه در خفا صورت بگیرد چه اعلام و رسانهای شود تنها بیانگر یک مساله است، وجود خلاءهای قانونی و اجتماعی برای حمایت از زنان و ضرورت نگاهی دوباره به قوانین و اجرای آنها. چه آنکه در حال حاضر اجرای عدالت درباره افرادی که زنان نزدیک به خود را به نام ناموس میکشند تنها منوط به رضایت اولیای دم شده و دست دستگاه قضا و قضات برای اجرای عدالت در شرایطی که شاکی خصوصی وجود ندارد و خون ریخته شده تباه سنتها و تعصبات کور میشود.